چشم هایش
دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۳۵ ق.ظ
چشم هایش همانند شلعه آتشی زبانه میکشید. مانند کسی که تمام احساس نفرت و تلخی اش را در قسمتی انباشته کرده..... با تمام غضب و حرص نگاه میکرد و تمام اینها کنار حرکت عصبی پایش آدم رو به یقین می رساند که هیچ کدام از حرفهایی مهر آمیزش واقعیت ندارند. گاهی کسی باتو تندی میکند، ولی در عمق چشمهایش مهری می بینی، در این حالت اگه تو تقصیر کار باشی دوست داری همان لحظه از او پوزش بخواهی ولی چیزی جلوی تو را میگرد و این قصه جداس.... گاهی چیزی نمی توانی از عمق چشم هایش بفهمی و به سکوتت کفایت میکنی ولی دیدن این انزجار تور را به رفتن و تنها گذاشتنش میخواند.
- ۹۵/۰۵/۱۱